تازه ترین سخنان خامنه ای و عجز والتماس های وی برای کشاندن آخرین تتمه های حکومت به پای صندوق انتصابات در نظام آخوندی , به یقین نشان از دارد که « عمود خیمه نظام » بخوبی به ابعاد شکست و خاتمه دیکتاتوری مطلقه خود پی برده است.
خامنه ای در حالی مردم را از « دشمن خارجی » می ترساند که عطف به تمامی داده ها و تاریخچه جنایات, سرکوب و ترور دگر اندیشان در ایران , نخستین و اصلی ترین دشمن مردم ایران , همان دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن مان می باشد.
براین سیاق باید تاکید کرد که هراس افکنی از دشمن خارجی همواره یکی از پایه های اصلی برای ماشین تبلیغاتی در رژیم آخوندی بوده تا بدین سان جامعه را در ترس و وحشت و خطر جنگ خارجی تسلیم خود نماید.
همچنین ذکر مصیبت برای شعبده انتصابات در حالی است که از فردای قیام در سال 1401 و آن کشتار سبعانه , جامعه امروز ایران و بویژه نیروی پیشتاز با نسل « زد» از کلیت نظام آخوندی عبور کرده است.
کافی است تا در این رابطه نیم نگاهی به مجموعه داده ها در شبکه های اجتماعی و یا از سوی رسانه های خارجی که هنوز در ایران امکان فعالیت دارند , انداخت تا بدین سان به پاسخ های منطقی و روشن جامعه و بخصوص جوانان , دختران وزنان علیه کلیت نظام آخوندی رسید.
سخن مردم ایران با دیکتاتوری بسیار روان و روشن است , نه به دیکتاتوری مذهبی و باند های قلابی در آن و نه به ولایت فقیه .
براین منطق شاهد گرویدن روزانه بخش های بزرگتری از جامعه به « تحریم » انتخابات می باشیم, امری که خود را نه تنها در پراتیک های گسترده از سوی کانون های شورشی در داخل و استقبال از نیروی پیشتاز جنبش, بلکه در مجموعه ای از اعتراضات روزانه از سوی گسل های مختلف جامعه مشاهده می کنیم.
به یقین این واقعیت ها را خامنه ای و اتاق های فکر رژیم بخوبی دریافته است.
براین مطق در حالیکه دیکتاتوری از جامعه فقط « صف های طولانی » در پشت مراکز رای کشی را طلب می کند , امامردم ایران خواهان سرنگونی , آزادی , حریت بشری و دمکراسی می باشند.
وی همچنین در این سخنرانی , عامدانه دهن کجی خود به خواسته های جامعه علیه مهندسی ایندور از انتصابات را اینگونه به بیرون ساطع می کند: « «آن کسی که با نظام ذرهیی زاویه داشته باشه به درد نمیخورد»!
بدین سان مشخص می شود که ولی فقیه از پیشاپیش پاسخ به جانشینی آخوند جلاد ابراهیم رئیسی را تعین و تکلیف کرده وتمامی « موش مرده بازی» های وی , حکایت گریه ملا بر سر قبری است که در آن مرده ای نخوابیده!.
دراین راستا نیز نیاز رژیم به صحنه سازی های کاذب با هدف تبلیغات در خارج بر همگان روشن می باشد. این وضعیت درست به مانند دوران فاشیسم هیتلری و صف کشی های قلابی از سوی هیتلر و موسولینی در میادین خیابان های رم و برلین می باشد که تجربه تلخ آن را میلیون ها انسان با گوشت و پوست خود پرداخت کردند.
به یقین این همان نقطه کلیدی در تمامیت ماجرا بین رژیم غارتگر , فاسد و سرکوبگر آخوندی با جامعه جوان و پویای ایران می باشد . سخن از حقیقتی است که راس نظام آخوندی صد البته در آخرین ماه های مرگ خود , ان را بخوبی دریافته است.
آری خامنه ای به عینه مرگ « حکومت نکبت » خود را تجربه می کند و می بیند که دیکتاتوری قرون وسطایی آخوندی چگونه به مانند « برف » در حال آب شدن می باشد.
ولی فقیه میداند که این نظام پوسیده هیچ جایگاهی در بین مردم ندارد. اما آنچه را که وی از آن برخوردار می باشد , همان ماشین جهنمی سرکوب , اعدام و کشتار و صدور ترور و جنگ افروزی بضرب « دلار های باد آورده نفتی » از سوی سیاست مخرب « مماشات » می باشد.