تازه ترین سخنان مسعود پزشکیان , رئیس جمهور خامنه ای مبنی براینکه « اقتصاد ایران نیازمند جراحی » می باشد , ترجمان وجود بحرانی عمیق در این بخش حیاتی است.
وی طی سخنانی در مشهد از جمله می گوید : « باید مردم را آگاه کنیم که چه مداخلاتی باید در عرصه اقتصادی صورت گیرد و طبیعتا نیاز به چه جراحیهایی هست که کشور از این وضعیت خارج شود».
اما خاطرمان هست که پزشکیان پیشتر مقصود خود را از بیان چنین جملاتی به بیرون ساطع کرده و گفته بود : «هیچ منطقی وجود ندارد که ما بنزین را به قیمت دلار آزاد بخریم و به قیمت سوبسید دار بفروشیم… من (به عنوان دولت) پول گندم، پول دارو و پول نهاده و حقوق بازنشستهها را ندارم، اما بنزین دلار ۵۰ تومان را میفروشم ۱۰ تومان. کدام منطقی این را از ما قبول میکند که ما داریم این کار را میکنیم؟».
بدین سان مشخص می شود که بدلیل خفگی اقتصادی و ورشکستگی مالی برای صندوق های حکومت, دیکتاتوری ولی فقیه تصمیم دارد تا در نخستین قدم دست به افزایش قیمت کالاهای اساسی و بویژه سوخت و بنزین بزند.
اعترافات رئیس جمهور خامنه ای در شبکه تلویزیونی حکومت نیز بخوبی آینه تمام قدی برای بحران های مالی رژیم می باشند.
وی دراین رابطه می گوید : « برای جبران ناترازیها در انرژی و بانکها به ۲۰۰تا ۲۵۰میلیارد دلار نیاز داریم که ۱۰۰میلیارد دلار آن در داخل وجود ندارد و باید آن را از طریق سرمایهگذاری خارجی تأمین کنیم».
اینکه کدام سرمایه گذاری خارجی حاضر به قبول ریسک برای ورود به بازارپر التهاب کشور شود , خود سوال دیگری است که از حوصله این نوشتار خارج می باشد , اما باید تاکید نمود که
به یقین دست زدن به افزایش قیمت ها بویژه سوخت و بنزین , در منطق خود نخست به بروز اعتراضات به مانند سال 98 راه خواهد برد و در ثانی اقتصاد بشدت ضربه خورده ایران را وارد چرخه مخرب دیگری بنام « تولید تورم » در تله خواهد انداخت.
کارشناسان مسائل اقتصادی براین باور هستند که با افزایش بهای انرژی بویژه سوخت , تمامی کالا نیز با قیمت های سرسام آور روبرو شده وبدین سان به روند دیگری بنام فقر و رکود تولیدی ضریب خواهد زد.
واقعیت دیگر در رژیم آخوندی آن است که بدلیل هزینه های سنگین نظامی و امنیتی , دیکتاتوری ناچار گردیده تا دست به حذف بودجه برای بسیاری از بخش ها و یا سوبسید ها برای بسیاری از کالاهای مورد نیاز جامعه بزند .
این روند نیز در منطق خود به گرانی های سرسام آور راه برده بطوریکه اکنون در بسیاری از شهرها برای نمونه , قیمت نان با افزایش 25 درصدی روبرو گردیده است.
سوال منطقی دیگر آن است که چرا رئیس جمهور خامنه ای بعوض دست بردن در جیب مردم , دست به حذف بودجه های سرسام آور برای نهاد های سرکوب , جنگ افروزی و یا ارگان مغز شوئی نظام و بیت خامنه ای نمی زند؟
همچنین باید متذکر شد که دست زدن به قیمت انرژی و بویژه بنزین , بازی با آتش می باشد , زیرا تجربه حاکمیت در آبان 98 و شعله ور شدن قیام ها در آن دوران , نشان داد که مردم ایران به چه میزان مترصد فرصت برای ریختن به خیابان ها و برهم زدن بساط حاکمیت می باشند.
حال اگر پزشکیان با اهرم سرکوب , نیروی انتظامی , پاسدار جنایتکار رادان , آدم آهنی ها , لباس شخصی ها , بسیج ضد مردمی و یا سپاه مردم کش تصمیم به ورود به این بازی را گرفته است , بسم الله , این گوی و این میدان!
بقول معروف , آزموده را آزمودن خطاست.