مهرداد هرسینی: پیش بسوی جمهوری دمکراتیک با شعار نه به جنگ , نه به مماشات

 

دیکتاتوری ولی فقیه در یک اشتباه محاسبه استراتژیک از فردای 7 اکتبر 2023 , میهن ما را وارد جنگ خانماسوز دیگری نمود.

خامنه ای کودک کش که مسئول اصلی برای این بحران و به خطر انداختن جان میلیون ها مردم منطقه و بویژه هموطنان  دردمند ما می باشد , به اشتباه براین باور بود که النهایه « قدس شریف » را به اشغال خود درآورده وبدین سان آرزوهای حکومت با هدف رسیدن به آب های گرم مدیترانه را محقق خواهد نمود.

اما سیر تحولات  علیه این سیاست تا بدانجا سهمگین بود که رژیم آخوندی  نه تنها نیروهای نیابتی خود در منطقه بحرانی خاور نزدیک را یکی پس از دیگری از دست داد , بلکه بحران بدرون کشور سرازیر گردید تا جائیکه اکنون رژیم  و سپاه مردم کش پاسداران را آماج حملات و ضربات سهمگین از سوی طرف های مقابل قرارداده است.

به یقین این جنگ به مانند جنگ ضد میهنی ایران و عراق , جنگ مردم ایران نبوده و نیست, بلکه جنگی برخاسته از شکست های یک دیکتاتور مالیخولیایی گرفته و درمانده که راهکار برای خروج از بحران را در سبد « ساخت بمب اتم ,  صدور ترور, سرکوب خونین در داخل و جنگ افروزی در منطقه » قرار داده است.

بدین سان باید تاکید نمود , ولی فقیه درمانده که اکنون مردم شهرهای کشور را عامدانه  سپر انسانی برای تاسیسات , سایت ها  و مراکز و اماکن نظامی, امنیتی و دولتی  رژیم قرار داده , مسئول اصلی برای بروز این جنگ ویرانگر می باشد.

نیاز به آوردن ادله براین حقیقت که به چه میزان سرکشی و گردن کشی های رژیم علیه جامعه جهانی  , عربده و هل من طلبیدن های توخالی و مسخره حاکمیت علیه این و یا آن کشور همسایه طی قریب 40 سال گذشته و آنهم در سایه سیاست مخرب مماشات  , نقش ویژه ای برای این روند کنونی ایفا نموده اند.

کافی است تا در این رابطه نیم نگاهی به مواضع صوری از سوی کشورهای اسلامی و همسایه انداخت تا بدین سان به این نتیجه منطقی دست یافت که آنان به چه میزان از روند کنونی , در دل خود خوشحال بوده و  دیکتاتوری ولی فقیه به چه میزان در صحنه منطقه ای و بین المللی تنها مانده است.

چنین وضعیتی نیز در داخل کشور بخوبی قابل رویت می باشد. سرکوب خونین مردم , صدور احکام اعدام , شکنجه , زدن تیر خلاص برسر و صورت معترضین در معابر و خیابان ها, اسید پاشی به زنان میهن , صدور احکام قرون وسطائی , بستن تمامی منافذ تنفسی برای جامعه ,  ترور و سربه نیست نمودن دختران ,زنان , فعالان مدنی , فرهنگی و سیاسی در سایه سانسور , خفقان و  امنیتی نمودن کشور , اکنون به عبور جامعه دردمند ما از کلیت نظام آخوندی راه برده است.

این همان اصل ماجرا بین جامعه امروزی ایران با یک دیکتاتور خون ریز و عنان گسیخته می باشد که به چیزی کمتراز سرنگونی از یک سو و از سوی حاکمیت به سرکوب خونین و خشکاندن هرآنچه که با عنصر آزادی , حقوق بشر و دمکراسی سنخیت دارد , تن نمی دهند.

آری مسبب اصلی برای تمامی بحران های فوق رژیم منحوس خامنه ای با دستجات و باند های قلابی مانند اصلاح طلب و یا اصول گرایان می باشند که اکنون گوئیا درد وطن گرفته اند. پنداری اینان نبودند که سالیان سال با مشارکت در جنگ ضد میهنی ایران و عراق , با مشارکت در حاکمیت مماشات و با همکاری های اطلاعاتی و امنیتی , دست در دست جناح حاکم به سرکوب خونین جامعه و کشتن کودکان , نوجوانان و زنان ما مشغول خدمت بوده اند.

عبور جامعه از تمامی باند ها که طی قیام ها در سال 1396 صورت گرفته و در منطق خود در قیام های 98 و یا 1401 مهر و موم گردید , بخوبی این واقعیت را به اثبات رساند که دستان حاکمیت در زمینه اجتماعی و همچنین وجود عمق تنفر عمومی ,  به چه میزان خالی می باشد.

حال در این شرائط بحرانی نباید در خود فرو رفت و صرفا نظاره گر تحولات بود , بلکه  با نگاه به آینده , وظیفه ایرانیان است تا مسیر تحولات را خود بدست بگیرند و با هوشیاری بر هرنوع توظئه ای که تمامیت ارضی و یا نفوذ استعماری با هدف آلترناتیو سازی های قلابی  را تقویت نماید, فائق گردند.

راهکار برای ایران فردا در یک جمله نهفته است , آری به یک جمهوری دمکراتیک بر مبنای حاکمیت مردمی و اصل جدائی دین از دولت.

این همان شعار ملی است که سال ها از سوی مقاومت ایران و بویژه شخص خانم رجوی طرح ریزی و بر همبستگی ملی برای رسیدن به آن تاکید ویژه گردیده است.

یقین بداریم ایران فردا برای تمامی ایرانیان با هر قوم و مذهب و اندیشه در سایه « نه به حکومت اجباری , نه به دین اجباری و نه به حجاب اجباری » شکوفا خواهد شد.

بقول زنده یاد سیمین بهبهانی : « دوباره می سازمت وطن »