مهرداد هرسین : توهم مقام معظم – هدف باجگیری است

 

تازه ترین سخنان خامنه ای برسر قبر خمینی مبنی براینکه « حرف اول آمریکا این است که ایران ( بخوانیم دیکتاتوری مذهبی) صنعت هسته ای نداشته باشد,  به آمریکا احتیاج داشته باشد, پاسخ ما به یاوه گویی آمریکا معلوم است : نمی توانند در این مورد هیچ غلطی بکنند», به یقین آب سردی برای تمامی تلاش ها طی دو ماه گذشته برسر آرام نمودن گراز ولایت می باشد .

این مواضع در حالی بیان می شوند که طی روزهای اخیر کاخ سفید بکرات بر این نکته که  به رژیم ایران « هیچ سطحی از غنی سازی را اجازه نخواهیم داد » تاکید ویژه کرده است.
پیش از آن نیز ویتکاف , نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا  گفته بود که « واشنگتن خواهان  برچیده شدن کامل غنی سازی در ایران است ».

واقعیت در لابلای مواضع اخیر خامنه ای  آن است که وی اولا اکنون توپ را به زمین مقابل انداخته و ثانیا  پس از برگزاری 5 دور مذاکره برای مذاکره اکنون به اشتباه خاطر جمع گردیده که طرف مقابل خیال عملی نمودن تهدیدات نظامی خود را در سر  ندارد. براین اساس ولی فقیه  که تا چند ماه قبل به مانند موش در سوراخ خزیده و لب بر سخن نمی آورد , اکنون از لاک خود بیرون آمده و طرف مقابل را به چالش می کشد!!

این روند صد البته مستنتج از بلبشو در سیاست خارجی طرف مقابل نیز می باشد, زیرا دادن پالس های بغایت غلط و ضد و نقیض گویی های بی حد و مرز طی هفته های گذشته  و یا در مواردی عقب نشینی از سیاست فشار حداکثری  و عدم اجازه به شورای امنیت ملی , پنتاگون و  وزارت خارجه برای ورود مستقیم  در مذاکرات , چنین استنباتی را به اتاق های فکر رژیم آخوندی القاء نموده , که موضوع تهدیدات نظامی علیه سایت های اتمی و زیر بناهای تولید ساخت بمب , چندان جدی نیست.

مضافا براین نکات نیز باید به این واقعیت اشاره نمود که خامنه ای با راه انداختن مذاکره , به نوعی چتر امنیتی نیز  دست یافته , تا جائیکه در سایه این چتر , بر هرگونه حمله از سوی اسرائیل را تا به امروز ترمز زده است.

بدین سان رژیم آخوندی با اهرم مذاکرات به مثابه « دامی برای آمریکا»  توانسته هم برای تشدید فعالیت های اتمی زمان بخرد , هم  طرف مقابل را به بی عملی بکشد و هم تهدید نظامی از سوی آن کشور ثالث را بی اثر نماید.

علاوه برآن نیز شاهد هستیم که رژیم آخوندی از طریق پاسدارعراقچی طی ماه های اخیر با رایزنی  های گسترده در کشورهای منطقه , به نوعی تفاهم با آنان,  بویژه با  عربستان برسر مخالفت با هرگونه تهدید نظامی نیز رسیده است.

همچنین ادامه درگیری ها در غزه ,  با کش دادن موضوع آزادی  گروگان ها و به تبع آن عقب نشینی از سرزمین های به اشغال  درآمده در این منطقه بحرانی  , عملا میدان رابرای ادامه و تشدید سیاست های مخرب و بویژه  فعالیت های هسته ای در  دیکتاتوی ولی فقیه باز گذاشته است.

نتیجه گیری این جملات بدان معنا است که ارزیابی اتاق های فکر رژیم برآن می باشند , طرف آمریکایی دست به عملی نمودن تهدیدات نظامی خود نخواهد زد و النهاییه موضوع به ارجاع پرونده اتمی به شورای امنیت وکشیدن بند ماشه و راه افتادن سیل تحریم ها خواهد انجامید که ایالات متحده نیز طبعا با آن مخالفتی نخواهد داشت.

تحریم نیز یعنی نخ نبات برای باند های غارتگر رژیم می باشد که در سایه آن نه تنها مردم ایران را به روز سیاه کشانده , بلکه از طریق دور زدن آنها به منابع مالی هنگفت دست یافته اند. محمد جواد لاریجانی در این رابطه با تمسخر می گوید : « مکانیزم ماشه لولویی است که نباید از آن بترسیم. اولا از لحاظ حقوقی بدون پایه است و ثانیا آنقدرها هم موثر نیست».

بدین سان بنظر می رسد که خامنه ای بین بد و بدتر , اکنون بد را در سبد انتخاب قرارداده است.

وی تلاش می کند تا پیش از سررسید زمان برای کشیدن اسنب بک , به نوعی تفاهم با بخشی از جامعه بین الملل از جمله اتحادیه اروپا دست یابد . علائم و نشانه ها برای این سیاست نیز همان  تهدید برای خارج شدن از پیمان ان پی تی  و یا تصویب عجولانه قانون سی اف تی و رفتن برای تصویب قانون پالرمو می باشند که در منطق خود  نیز می تواند به راهگشایی مالی برای دیکتاتوری ختم گردد.

در چنین مختصاتی است که خامنه ای دیگر بار به صحنه ورود کرده و با « هل من » طلبی , از طرف مقابل باجگیری می کند. اما پاسخ طرف مقابل به ولی فقیه متوهم آن که : « سخنگوی کاخ سفید: رژیم ایران در صورت رد پیشنهاد آمریکا با پیامدهای جدی روبه‌رو خواهد شد».