زینت میرهاشمی
رویاهای جوانی و پرداخت بهایی چنین سنگین یعنی از دست دادن جان شیرین، برای خواسته ای انسانی از طرف سحر خدایاری، چنان شوک خشمگینانه ای به وجود آورد که تبدیل به موج تنفر جهانی از تبعیض و بی عدالتی پیرامون زنان در ایران شد.
خودکشی در ایران به دلیل آسیبهای اجتماعی، از جمله فقر، ناامیدی، تحمیل فشارهای وارد شده از طرف پدر و یا همسر و … بیداد می کند. داده های آماری آنقدر فاجعه بار است که ارگانهای حکومتی هم از آن به عنوان سونامی خودکشی در ایران صحبت می کنند. اما خودسوزی از نوع سحر خدایاری خودکشی از نوع اعتراض و برای رهایی از رفتن به زندانی جهنمی و نداشتن امیدی به دستگاه حکومت برای شنیده شدن صدایش بود.
خودسوزی دردناک سحر، برای رژیم مرتجع مردسالار چالشی ایجاد کرد که تبدیل به یک بگو مگو در میان سرنشینان کشتی حکومت شده است. مجلس نشینانی که در شکل گیری و قوام و تداوم همه قوانین مردسالارانه موجود نقش داشته و همچنان نقش دارند در رابطه با مرگ سحر ژست اعتراضی به خود گرفتند. این بگومگوها نمایشی در برابر خشم و تنفر مردمی نسبت به کل حاکمیت است که تلاش می کنند خشم مردمی را مهار کنند تا شعبده بازی دیگری به نام انتخابات را با وعده عوامفریبانه برون رفت از جهنم موجود رقم بزنند.
از موضع گیریها تا برگزاری برنامه های توضیحی در صدا و سیمای حکومتی با موضوع «پرونده سحر خدایاری»، از فشار به پدر داغدار سحر برای بی اهمیت جلوه دادن اقدام اعتراضی دخترش و «روانی» معرفی کردن او تا شرکت برخی از پایوران حکومت در مراسم ترحیم وی، از تکذیب دادگاهی شدن و بریدن ۶ ماه حبس برای وی تا «روان پریش» نشان دادن او، هیچ صورت مساله را تغییر نداده است.
دختر جوانی برای یک خواست ساده که امنیت رژیم را هم به خطر نمی اندازد، مجبور به خودسوزی می شود. همه اینها انگشت اتهام را به سمت رژیم به عنوان مسئول قتل این نوجوان نشانه گرفته است.
رژِیم مانند همیشه وقتی در برابر بی آبرویی خود کم می آورد، ماجرا را وارونه جلوه می دهد و پای دشمن را به میان می کشد. تیتر اول کیهان شریعتمداری، بلندگوی ولی فقیه در روز شنبه ۲۳ شهریور، ۹ روز بعد از جان باختن سحر در بیمارستان، پیام تهدید همراه با خشونت و سرکوب کسانی که به هر شکلی به خواست و علت مرگ دختر آبی توجه کردند، است. کیهان می نویسد: «سحر خدایاری را همانهایی کشته اند که برایش اشک تمساح می ریزند.!… پیشگیری از تکرار رخدادهای مشابه برخورد قاطع با ستون پنجم و پادوهای دشمن است.» البته این شیوه یادآوری شهادت زنده یاد ندا آقا سلطانی است که در دروغگویی نوع شهادت وی رسوا شد. سخنگوی قوه قضائیه رژیم بی شرمانه می گوید که سحر خدایاری در بازجوییها به اشتباه خود اعتراف کرده بود. این مرحومه در مراجع قضایی به هیچ عنوان محکومیت کیفری نداشته است»
خشم دختر آبی از میان شعله های آتش مرزها را در نوردید و تبدیل به خشمی جهانی شد. خشمی علیه وضع موجود، علیه ستمگری رژیم مردسالار ولایت فقیه، علیه تبعیض و بی عدالتی. اعتراض سحر خدایاری، در بدن سوخته وی نه تنها پایان نیافت بلکه سحر به چهره ای جهانی تبدیل شد. سحر نماد اعتراض به یک خواسته ساده انسانی ، خواستی که زنان در تمام کشورها از جمله در افغانستان و عراق برخوردارند. بر این منظر، رژیم هر میزان تلاش کند نمی تواند تاثیر اقدام اعتراضی سحر خدایاری و تنفر جهانی نسبت به دیکتاتوری دینی را تغییر دهد.
جنگ خبر