ولیفقیه کودک کش در تازهترین سخنان ضمن «خائن» نامیدن معترضین و قیام آفرینان، عمق دنائت، پستی، بیبتگی و بنبست حاکمیت آخوندی در مقابله با مطالبات بهحق مردم دردمند ایران را یکبار دیگر به نمایش گذاشت.
وی در این رابطه خطاب به نیروها و متولیان زهوار دررفته حکومت گفت: «بله مشکل اقتصادی داریم شکی نیست، مشکل معیشتی مردم را داریم شکی نیست، آیا مشکل اقتصادی با آتش زدن سطل آشغال حل میشِه با آمدن و اغتشاش کردن توی خیابان حل میشه؟».
ترجمان این جملات نخست به معنای وجود واقعیتی بنام بحرانهای عظیم اقتصادی، معیشتی، مالی و به تبع آن اجتماعی در رژیم دزد، فاسد و غارتگر آخوندی است.
ثانیاً اذعان به این حقیقت است که جامعه دیگر سیاست صبر و چرتکه انداختن و تعامل، با هدف فرصت دادن به دیکتاتوری ولیفقیه را به کنار گذاشته و مصمم است تا به ریشه اصلی برای بروز تمامی مصائب، سرکوب، خونریزی و غارت بپردازد.
بهیقین شعار «خامنهای ضحاک، می کٍشیمت زیر خاک» ترجمان وجود انقلابی دموکراتیک برای آینده ای بهتر و فردایی روشن در ایران زمین می باشد.
دیکتاتور درمانده سپس تیغ تیز حملات و خشم خود را متوجه تودههای دردمند، زنان، نوجوانان و کودکان قیام آفرین کرده و بیشرمانه میافزاید: «اینها خیانت بود بلاشک خیانت بود و دستگاههای مسئول هم برخورد جدی و عادلانه میکنند با خیانت، باید هم بکنند». (سایت مجاهدین خلق ۱۹ دیماه ۱۴۰۱)
ولیفقیه طلسم شکسته در حالی معترضین بیدفاع و بیسلاح را «خائن» مینامید که خود سردسته تمامی خائنین طی طول تاریخ معاصر میهنمان میباشد. ابعاد خیانتهای وی را بهخوبی میتوان در ریاضت دادن عامدانه مردم، شکستهای اقتصادی، تولیدی، مالی، محیط زیستی و یا نقض حقوق بشر رؤیت نمود.
بدینسان این خامنهای است که با کودک کشی، زدن تیر خلاص بر سروصورت معترضین، امنیتی کردن جامعه، پر کردن زندانها، شکنجه، صدور و اجرای احکام ظالمانه اعدام، سرکوب خونین اقلیتهای مذهبی و ملیتهای گوناگون در ایران و یا حاتمبخشی از درآمدهای ملی، به کشور خیانت کرده است.
در این راستا نیز باید به واگذاری و یا فروش بنادر و فرودگاههای استراتژیک کشور، اجاره دادن خلیجفارس به کشورهای بیگانه، خسارات 2 هزارمیلیاردی دلاری ناشی از سیاستهای مخرب هستهای، هزینههای سنگین مالی برای بسط و گسترش تروریسم، جنگطلبی، نیروهای نیابتی در منطقه و کشورهای اسلامی که تماماً به بروز فقر و فلاکت گسترده در ایران راه بردهاند، اشاره نمود تا پازل خیانتهای ولایتفقیه به ایران روشنتر گردد.
دیکتاتور درمانده سپس تیغ تیز سرکوب را از نیام کشیده و خطاب به نیروها و کارگزاران وحشی رژیم بهویژه در قوه قضائیه، سپاه مردمکش پاسداران، بسیج سرکوبگر و دوایر امنیتی میگوید: «نباید غفلت کنیم از وظیفهای که عقل و شرع به عهده ما گذاشته بدون تأخیر باید وارد میدان بشویم تأخیر نباید داشته باشیم اونوقت بهتناسب اهمیت اون کار داره خطرات را به جان بخریم».
بدینسان مشخص میشود که تنها راهکار این حاکم مستبد و خونریز، سرکوب جامعه باهدف حفظ قدرت میباشد.
همچنین وی ناخواسته با بیان این جملات به عمق ریزش و سرخوردگی در میان نیروهای حکومت نیز اعتراف کرده است، زیرا ابعاد قیامها در شهرهای میهن و همچنین خونهای بهناحق شده طی چهار ماه گذشته به حدی است که اکنون به بروز تشتت، ریزش و بی آیندگی شدید در میان خلص ترین نیروهای حاکمیت نیز راه برده است.
یک نمونه برای این واقعیت نیز همان عدم همکاری و سکوت معنادار «خواص بی بصیرت» در رژیم آخوندی است که اکنون به مانند «استخوانی» در گلوی خامنه ای گیر کرده است.
همبستگی ملی