خبر واژگون شدن یک قایق با ۲۳ سرنشین در دریای مانش و به تبع آن غرق شدن خانواده پنج نفره ایرانی شامل دو کودک و یک نوزاد به یقین روح و روان بسیاری از انسان های دردمند را آزرده است.
سخن از خانواده ای دردمند و تحت ستم آخوندی است که بدلیل بیکاری، در قدم نخست خود را به فرانسه رسانده و تلاش داشت تا دل به دریان زده و از طریق قایق برای پناهندگی به انگلیس بروند.
یکی از بستگان این خانواده به دلائل فرار این خانواده محروم از ایران اشاره کرده و می افزاید: «خانواده، تابستان از ایران رفتهاند. درآمد کارگری ساده پدر را و هر چه داشته و نداشتهاند نقد کردهاند و غیرقانونی به ترکیه رفتهاند، از آنجا به ایتالیا. بعد از توقفی ۲۰ روزه در ایتالیا، به فرانسه رسیدهاند. مقصدشان بریتانیا بوده و دو بار پیش از اقدام آخر از طریق دریا، تلاش کردهاند غیرقانونی مرز را رد کنند و وارد بریتانیا شوند».
به یقین این وضعیت ترجمان بحرانی انسانی برای میلیون ها هموطن امان می باشد که با فروش تمامی دارائی های خود و برای رسیدن به آرامش و فرار از ظلم و ستم آخوندی خود را به آب و آتش می زنند.
نگاهی به کمپ های پناهندگی در سراسر جهان که مملو از جوانان و نوجوانان، دختران و زنان ایرانی می باشد و یا خانواده هایی که با کمترین امکانات مالی در تلاش برای رسیدن به قاره سبز و یا اقیانوسیه هستند، ترجمان عمق ناعدالتی، سرکوب، رکود اقتصادی و معیشتی و نیز بحرانی انسانی در دیکتاتوری ولی فقیه می باشد.
ابعاد این وضعیت وخیم انسانی بقدری است که یک نمانیده در مجلس حکومتی ضمن اعتراف به واقعیات فوق از جمله می گوید: «شرایط به گونهای شده که مردم مانند آقای رسول ایراننژاد که جان خود و خانوادهاش از دست رفت، هرچه دارند میفروشند و با کمک قاچاقچیان کشور ترکیه به این کشور رفته و از آنجا راهی اروپا میشوند. مهاجرت زمانی صورت میگیرد که فرد قادر به تامین معیشت و ادامه زندگی در منطقه خود نباشد». ( سایت حکومتی شرق ۱۰ آبان ۱۳۹۹)
واقعیت در ایران آخوند زده آن است که در پشت قاچاق بسیاری از ایرانیان باندهای سپاه پاسداران، برادران قاچاقچی و دوایر اطلاعاتی رژیم نهفته اند. بدین سان حکومت تلاش دارد تا اولا سایه ناراضیان در داخل کشور را از سر رژیم کم کند و در ثانی از طریق قاچاق و ترانزیت غیر قانونی انسان ها، به درآمدهای سرشار برای ادامه سیاست های مخرب خود دست یابد.
همچنین این بحران در منطق خود اکنون به صنعتی بنام «فرار» از حاکمیت آخوندی برای میلیون ها ایرانی تبدیل شده است. از جمله دلائل برای مهاجرت و یا فرار از کشور وجود سیاست سرکوب گسترده و یا امنیتی نمودن بخش های بزرگی از میهن امان مانند کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، آذربایجان و یا خراسان می باشد.
این نماینده حکومتی در ادامه ضمن اذعان به روند خروج مردم از کشور، می افزاید: «این موضوع از حدود پنج ماه پیش در سردشت شروع شده است؛ تا جایی که تا کنون بیش از هزار نفر از مردان و زنان جوان سردشتی از کشور مهاجرت کردهاند. بیشتر این مهاجران را مردان و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد را مردمی تشکیل دادهاند که به صورت خانوادگی اقدام به مهاجرت کردهاند».
همبستگی ملی