مهرداد هرسینی
تمامی علائم و نشانه ها از درون رژیم آنهم تنها چند روز مانده به برگزاری آئین ملی چهارشنبه سوری، مبین وجود وحشت و هراس حکومت از پدیدار شدن فرصتی دیگر برای قیام آفرینان در به چالش کشیدن دیکتاتوی زهر خورده و طلسم شکسته ولایت میباشند.
جوانان و جامعه ملتهب میهن امان در حالی به پیشواز این سنت پایدار میروند که شهرها اکنون شاهد جوش و خروش اقشار مختلف مردم بهویژه زحمت کشان و کارگران، زنان، معلمان و بازنشستگان از ستم و ظلم حکومتی و از وجود بیکاری، فقر و فلاکت گسترده میباشند.
بر این منطق باید گفت که گسلهای اجتماعی در این راستا نه تنها خاموش نشده اند، بلکه در مداری بالاتر، قیام و تنفر ملی از حکومت آخوندی را به پیش میبرند.
از این منظر نیز باید به فراخوان مقاومت ایران و مجاهدین خلق برای برگزاری هرچه باشکوهتر آئین چهارشنبه سوری نگریست و باز بر این منطق است که در فراخوان ستاد داخلی مجاهدین بهدرستی اشاره شده: «در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ هر کوچه سنگری، هر خانه قلعهیی و هر خیابان و هر کوی و برزن، میدانی برای کارزار آزادی است».
همچنین حضور گسترده نیروهای سرکوبگر رژیم در شهرهای کشور که به گفته سرکرده نیروی انتظامی «از ماه ها قبل» استارت آن زده شده، خود بهترین گواه بر هراس و وحشت رژیم از فعالیت کانونهای شورشی و نیز خیزش مردم در آخرین چهارشنبه سال را دارند.
سخن از سوزاندن ریش و ریشه هرچه نحوست، زشتی، پلشتی و عامل سرکوب و فساد و دزدی و غارت در کشوری است که رژیم حاکم بر آن اکنون قریب ۷۰ درصد از جامعه را به زیر خط فقر کشانده، بیش از ۶۰ درصد از تولید داخلی را فلج نموده، پول ملی را بی ارزش نموده، میلیونها جوان تحصیل کرده را بیکار و بدون هرگونه چشم اندازی به حال خود رها کرده، ۷ میلیون بیکار تولید و ۲۰ میلیون حاشیه نشین شهری را با خود به همراه آورده است.
بر این منطق است که میتوان دلائل سوزاندن تصاویر رهبر «موقت» نظام آخوندی و دیگر متولیان رژیم مذهبی را تفسیر نمود و باز بر این ادله است که میتوان به خشم فروخورده مردم علیه کلیت این نظام و دستیابی به تحولی بنیادین پی برد.
همچنین جا دارد تا به تبلیغات رسانه های رژیم علیه برگزاری این آئین ملی اشاره نمائیم، امری که خود را نخست در پخش اخبار دروغین به همراه جعل واقعیتها، با تصاویر و فیلمهای ساختگی و «هالیوودی از نوع حوزوی» آن، به نمایش میگذارد؛ زیرا گذشته از طینت طبیعی و ضد ایرانی رژیم از برگزاری هرگونه آئین و سنت ملی بهویژه ایامی مانند نوروز، چهارشنبه سوری و یا سیزدهبدر با تمامی زیباییهای آن و نیز صرفنظر این واقعیت که حکومت حتی از بردن نام «چهارشنبه سوری» وحشت دارد و همواره از آن با «چهارشنبه آخر سال» یا میکند، باید اذعان نمود که هدف از راهاندازی کارناوال وحشت سازی برای چهارشنبه سوری در وهله دوم «خانهنشین کردن» مردم و ترساندن جامعه از «ساختن بمبهای دستساز، ترقه، آتشبازی، فشفشه، تهیه مواد آتشزا و غیره» است که در منطق طبیعی خود به رادیکالیسم در درون جامعه و قیام ضریب زده و سیستم اعصاب دیکتاتور و ارگانهای سرکوبگر آن را هدف قرار میدهد.
برای نمونه خبرگزاری حکومتی ایرنا (۱۸ اسفند ۱۳۹۶) در گزارشی مینویسد: «استفاده از مواد آتشزا مغایر با سنت چهارشنبه سوری است»!!. این گزارش در ادامه به نقل از یک محقق و پژوهشگر خلقالساعه برای تاریخ در چهارمحال بختیاری!! میافزاید: «چهارشنبه سوری جشن پاسداشت دور هم بودن هاست، اما از زمانی که مواد آتشزای خطرناک وارد این آئین شد، این سنت از اصالت خود فاصله گرفت».
در نمونهای دیگر سرکرده اجتماعی پلیس سرکوبگر در پایتخت از «چهارشنبه سوری بیخطر» و «توصیه به جوانان» سخن میگوید. (سایت حکومتی برترینها ۱۶ اسفند ۱۳۹۶)
وی سپس ضمن ترساندن مردم، گوشههایی از سیاست تبلیغی رژیم علیه برگزاری آئین چهارشنبه سوری را اینگونه به بیرون ساطع مینماید: «صدای ناشی از انفجار برای نوزادان و زنان باردار، بیماران و سالمندان بسیار خطرناک است.
معاون اجتماعی پلیس پایتخت گفت: از تجمع و برافروختن آتش و ایجاد راهبندان در معابر بپرهیزید. در آستانه سال نو با آموزش و کنترل فرزندان خود از وقوع حوادث ناگوار پیشگیری کنیم!»
از قدیم گفتهاند، بهواقع شرم چیز خوبی است، به شرطهها و شروطه ها، زیرا متولی رژیم سرکوبگری این سخنان را به زبان میآورد و برای «کودکان، زنان باردار و سالمندان» اشک تمساح ریخته و دلسوزی میکند که همان ارگان و خیل تا دندان مسلح گزمگان ولایتمدار، با برپا کردن چوبه های دار و یا تختهای شلاق و شکنجه در معابر و خیابانها دسته دسته جوانان این میهن را در مقابل چشمان همین مردم و «کودکان، زنان باردار، بیماران و سالمندان» اعدام کرده، آفتابه به گردن آنان آویزان میکند، با باتوم و شوکرهای برقی به جان دختران و پسران جوان میافتد، در روز روشن به معترضین تیر خلاص میزند، با وانت از روی بدن زخمیهای قیام عبور میکند، زنان باردار و دختران این میهن را در زندانها مورد آزار و تعرض قرار میدهند، به صورت دختران میهن امان اسید میپاشد، کودکان را به بیگاری و کار خیابانی و آشغالجمعکنی و یا با پخش انواع و اقسام پارازیت، میلیون تن از «نوزادان و زنان باردار، بیماران و سالمندان» را به انواع و اقسام بیماریهای سرطانی، عصبی، تنفسی و گوارشی مبتلا میکند.
بههرحال از هر منظر که به چنین روضهخوانیهایی بنگریم، بهخوبی به دست خط دیکتاتوری طلسم شکسته ولیفقیه برای جلوگیری از خیزش جوانان و قیام آفرینان در چهارشنبه آخر سال علیه نظام آخوندی خواهیم رسید.
خامنهای و ارگانهای اطلاعاتی و سرکوبگر رژیم خوب میفهمند که مفهوم و معنای «فرصت سازی» چیست. این یک اصل مبارزاتی برای به حرکت درآوردن تودهها علیه بربریت و دیکتاتوری میباشد و این هنر مجاهدین و مقاومت ایران است تا از هر فرصتی، از هر آئین و یا سنتی برای یاری رساندن به مردم و رسیدن به امر حاکمیت مردمی و آزادی استفاده و تجارب خود را در اختیار مردم میهن امان بگذارند.
در این راستا نیز باید به دیکتاتور عنان از دست داده و کف بر دهان آورده، گفت، در نقطه مقابل حاکمیت مردم و مقاومت ایران با بهترین سنن، آداب، رسوم و آئینهای ملی و یا مذهبی و تاریخی میهن امان صفآرایی کرده و به کمتر از سرنگونی و پایان دادن به این جباریت و کوبیدن پتک آهنین بر سرو صورت ضحاک دوران راضی نبوده و نیستند.
همبستگی ملی