جامعه دردمند ایران و بویژه بازماندگان قربانیان دهه 60 و قتل عام زندان سیاسی در سال 67 بی صبرانه به انتظار تحریم کامل تمامی ناقضان حقوق بشر در دیکتاتوری ولی فقیه نشسته اند.
واقعیت در رژیم آخوندی آن است که اکنون پس از گذشت چهل سال , شوک وارده بر مردم همچنان بر تار و پود جامعه عمل می کند.
اعدام بیش از 120 هزار تن از فرزندان این میهن تحت عناوینی همچون « یاغی , باقی , مفسد فی العرض, محارب و یا ضد انقلاب» و همچنین قتل عام بی رحمانه بیش از 30 هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز در سال 67 بدستور خمینی ضد بشر, بخش جداناپذیری از بربریت ساری و جاری در حاکمیت آخوندی را به نمایش می گذارد.
آخوند پورمحمدی جلاد بتازکی در این رابطه گفته است : « «ما هنوز تسویهحساب نکردهایم. اکنون وقت این حرفها نیست، وقت تسویهحساب است. به دلیل فضای روانی یا جهالت و حماقت عدهای ما بدهکار شدهایم؟ ما باید پاسخ بدهیم؟»
بله این است ماحصل تفکرات ارتجاعی , پوسید و ضد بشری حکومتی که هنوز از ریختن خون جوانان وطن نه تنها ابایی ندارد , بلکه فراتر از آن جامعه دردمند ایران رابه تصفیه نیز تهدید می کند.
براین منطق جنبش دادخواهی از بطن این خشونت , سازمانداده شده و دولتی برای عدالتخواهی برخاسته است, جنبشی که اکنون در تمامی خانه های ایرانیان رسوخ کرده و با خود نسل جوان را برای به چالش کشیدن رژیم آخوندی همراه نموده است.
نسل جدید و حافظه تاریخی امان بیش از سی سال است که از این کشتار بی رحمانه مطلع اند و بدنبال دادخواهی می باشند. شعار نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم, از میان توده ها و خانواده های بازماندگان برخاسته است .
به یقین در پرتو افشاگری های صورت گرفته از سوی مقاومت ایران و مجاهدین و مبارزین , این پرونده خونین برای یکبار هم که شده در دادگاه ای ذیصلاح بین المللی بازخواهد شد.