از روز دوم فروردین، 50 آخوند خبرگان ارتجاع، در نامهیی به خامنهای خواستار ریاستجمهوری این سردژخیم شده بودند و او به باندهای مختلف هیأت حاکمه گفته بود در صورت موافقت خامنهای به میدان میآید.
همزمان آخوند روحانی هم به اطرافیانش گفته بود در دیدار با خامنهای موافقت او را برای کاندیداتوری خودش گرفته است.
به این ترتیب دو کاندیدای اصلی، یک آخوند جلاد و یک آخوند شیاد، که هر دو به گفته خودشان با موافقت خامنهای به صحنه آمدهاند. کسانی که در جرم و جنایت و جنگافروزی و تروریسم و چپاول اموال ملت دو روی سکة واحد ولایت جهل و جنایت هستند و بهخاطر نسلکشی و جنایتهایشان علیه بشریت، باید در مقابل عدالت قرار گیرند.
کارنامه روحانی بهمثابه یک مقام امنیتی که به گفته خودش از ابتدا تاکنون در همه تصمیمگیریهای نظام شرکت داشته، در سرکوب پرسنل مردمی ارتش، در سرکوب زنان تحت عنوان بدحجابی و بیحجابی، در جنگافروزی و فرستادن کودکان و نوجوانان به روی میدان مین، در سرکوب قیام دانشجویان در 1378، در پیشبردن پروژههای مخفیانه اتمی و در فریب دادن جامعه بینالمللی خلاصه میشود. چهار سال ریاستجمهوری او با 3000 اعدام (که آنها را حکم قانون و فرمان الهی توصیف میکند)، با گسترش فقر عمومی، با تعطیل بخشهای وسیعی از اقتصاد ایران، با اختصاص امکانات کشور به دخالتهای خارجی بهویژه با کشتار و سرکوب مردم سوریه و عراق و یمن همراه بوده است.
رئیسی نیز از ابتدای حاکمیت آخوندها در مناصبی مانند دادیار و دادستان در مناطق مختلف و معاون دادستان تهران به آدمکشی و اعدامهای فجیع گروهی و انفرادی اشتغال داشته است. او در 1367 یکی از اعضای هیأت مرگ بود که 30هزار زندانی سیاسی را قتلعام کردند.
علاوه بر این خمینی، در روز 11دی 1367 در یک حکم رسمی آخوند رئیسی و آخوند نیری را مأمور کرد تا «به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلامآباد و درود رسیدگی نموده و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت، آنچه حکم خداست را در موارد مذکور اجرا» نمایند.
خمینی در روز اول بهمن 1367در حکم دیگری نوشت: «کلیه پروندههایی که تاکنون در آن شورا (شورای عالی قضایی) با کمال تعجب راکد مانده است و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجج اسلام آقایان نیری و رئیسی قرار دهید، تا هرچه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند که درنگ جایز نیست». خمینی در پاسخ به سؤال مکتوب رئیسی و نیری که آیا این حکم شامل «قصاص نفس» هم میشود بلافاصله در دوم بهمن پاسخ داد: «آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورایعالی قضایی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است». چنین بود که ماشین اعدامها با شدت و حدّت بیشتر، بهکار افتاد.
پس از این خامنهای، رئیسی را در بالاترین مناصب قضایی مانند دادستان تهران، سازمان بازرسی کل کشور، معاون قضاییه، دادستان کل دادگاه ویژه روحانیت و دادستان کل کشور بهکار گماشت و سرانجام او را به تولیت آستان قدس رضوی که یکی از قدرتمندترین مراکز سیاسی و اقتصادی ایران است، منصوب کرد. بخش قابل توجهی از بودجه صدور تروریسم و بنیادگرایی از همین جا تأمین میشود.
آخوند جلاد رئیسی، بهدنبال قیام عاشورای 1388 گفت: «سلاح فقط شمشیر نیست. فقط اسلحه گرم نیست.نه.سلاح سرد هم میتواند باشد. یعنی گاهی قمه است، گاهی چاقوست، در لسان فقها هم هست، گاهی چوب است، گاهی سنگ است. … آنچه اتفاق افتاد در روز عاشورا اینها میتواند مصادیق محاربه باشد. منتها محاربه گاهی یک سازمان است. یک سازمان محارب مثل سازمان منافقین. در جریان سازمان منافقین هر کس به هر نحوی تحت هر شرایطی به سازمان منافقین کمک کند، این چون جریان سازمانیافتهیی است عنوان محاربه دارد» (تلویزیون حکومتی- 10دی 1388).
جنگ قدرت باندهای جنایتکار حاکم و نمایندگانشان مانند روحانی و رئیسی، تنها بر سر تقسیم قدرت و سهم بیشتر از چپاول اموال و منابع مردم ایران است. تشدید جنگ گرگها بازتاب شکست رژیم در رویارویی با بحرانهای فزاینده داخلی و خارجی و وحشت از یک جامعه انفجاری و سربرداشتن قیامهای مردمی است.
خانم رجوی درباره رأی مردم ایران در انتخابات قلابی گفته است: «نه عمامه سیاه، نه عمامه سفید، سرنگون باد رژیم ولایتفقیه».
18فروردین1396 (7آوریل 2017)