بروز جنگ در منطقه خاورنزدیک که به یقین در پشت تمامی آنها دیکتاتوری ولی فقیه قرار دارد , اکنون به مانند لکوموتیوی در حال سرعت گرفتن می باشد.
به یقین حمایت های مالی , لجستیک , عقیدتی و تسلیحاتی رژیم آخوندی , با راه انداختن نیروهای دست نشانده دریمن , عراق , سوریه , لبنان و فلسطین , از جمله دلائل برای رشد و نمو این روند مخرب می باشد.
سخن از بحرانی عمیق می باشد که اکنون جان میلیون ها تن از مردم بیدفاع و بی گناه را درمنطقه و بویژه در فلسطین و کشورهای همسایه هدف قرار داده است.
دراین راستا نیز هدف اصلی از سوی رژیم آخوندی با هرچه بحرانی تر نمودن این وضعیت , همان ایجاد خاک ریز در کشورهای اسلامی و همسایه می باشد تا بدین سان اصلی ترین موضوع یعنی سرنگونی را در داخل کشور منحرف نمایند.
خامنه ای درمانده نیز بکرات به این واقعیت ها اعتراف نموده و تاکید کرده که اگر در سوریه و لبنان و فلسطین نجنگیم , انوقت باید در همدان , اهواز و کرمانشاه و تهران بجنگیم.
این همان وضعیت بحرانی برای رژیم آخوندی است که بدلیل عمق تنفر ملی و وجود یک مقاومت سازمان یافته با کانون های شورشی به مانند موش در تله افتاده است. نام این تله نیز همان « بحران سرنگونی » با پتانسیل بالای انقلابی در جامعه می باشد که به یقین به مانند بشکه باروتی منفجر خواهد شد.
همچنین باید تاکید نمود , آنچه که طی روزهای گذشته در ایران بوقوع پیوست , ماحصل شکست سیاست های راهبردی رژیم آخوندی بویژه در منطقه می باشد.
برای نمونه سی ان ان در گزارشی در این رابطه از جمله تاکید دارد : « گزینه‌های رژیم ایران برای هر اقدام احتمالی علیه اسرائیل محدود است و هیچ کدام نیز عالی نیستند. واضح است که تهران مایل نیست خشن‌ترین گروه نیابتی خود یعنی حزب‌الله را از لبنان وارد جنگی تمام عیار با اسرائیل کند. زیرا این کار علاوه بر ایجاد یک وحشت عظیم از پیامدهای انسانیِ درگیری اسرائیل و لبنانی‌ها، باعث می‌شود تهران سرانجام از تنها کارت قدرتمندش استفاده کند».
بله واقعیت این است که حزب‌الله تنها کارت از نوع وجنس «ولایت فقیه » در منطقه می باشد که در صورت سوختن آن , تمامی معادلات را علیه دیکتاتوری خامنه ای برهم خواهد زد. براین منطق رژیم آخوندی تلاش دارد تا ضمن ادامه « بازی موش و گربه » از هرگونه جنگ گسترده با ورود این جریان دست نشانده جلوگیری بعمل آورد. وی بخوبی می داند که جنگ علیه حزب الله باید با چراغ سبز ایالات متحده صورت بگیرد , اما بدلیل وجود سیاست مخرب مماشات , خیال خامنه ای و اتاق های فکر رژیم از بابت عدم بروز هرگونه جنگی گسترده علیه آن , گرم است.
همچنین گذشته از هارت و پورت های همیشگی از سوی دیکتاتور و عوامل و یا رسانه های حکومتی , اکنون باید به عمق روحیه باختگی , درهم ریختگی , وحشت و بویژه وجود چاله ای امنیتی در رژیم آخوندی اشاره نمود.دراین رابطه نیز پیشتر آخوند یونسی , وزیر اطلاعات رژیم در سال 1400 اعتراف کرده بود که « موساد در بخش های مختلف کشور نفوذ کرده است و مسئولان باید نگران جان خود باشند».
این همان سرنوشت حاکمی است که بعوض تلاش برای رفاه , آسایش , رشد اقتصادی و بهبود زندگی مردم , کرامت انسانی و حقوق بشر , دست در جیب در آمد های ملی کرده تا با بسط و گسترش دیکتاتوری در منطقه , حکومت خون ریز خود در تهران را استحکام بخشد.
دراین راستا نیز خامنه ای با جلو انداختن دو گروه فلسطینی در 7 اکتبرسال گذشته و سرنیزه نمودن مردم این کشور , تلاش داشت تا طعم شیرین پیروزی را چشیده و مسئله فلسطین را به بخشی از اتیول خود وصله و پینه نماید, اما ضربه ای که ولی فقیه با کشته شدن رهبر سیاسی حماس در تهران دریافت نمود , اکنون میز حکومت را برهم زده , بطوریکه عملا دو راهکار برای رژیم آخوندی باقی مانده است.
دراین رابطه نیز سیمای آزادی ضمن ارائه تحلیلی عمیق از این بن بست برای دیکتاتوری ولی فقیه از جمله می گوید : « در واقع باید گفت اکنون تمام بساط خامنه‌ای و بر سر نیزه کردن غزه و فلسطین برای سپر کردن در برابر قیام مردم ایران از طریق صدور بحران در هم ریخته است. زمان زورآزمایی نیابتی‌ها در عراق و لبنان و یمن و زمان آزمایش مزدوران اطلاعات و سپاه در اروپا و آمریکا و سایر کشورها فرا رسیده است. اگر خامنه‌ای جوابی در خور ندهد ضعف و فضیحت است، اما اگر به ”وعده نا صادق“رو بیاورد، با عمامه در باتلاق فرو خواهد رفت».