مهرداد هرسینی
در پی برملا شدن شبکه بزرگی از ماموران و عوامل نفوذی رژیم آخوندی در ارگان های حساس آمریکایی , اکنون اطلاعات داده شده از سوی دوایر رسانه ای , سخن از وجود « نوک کوه یخی » دارند که در زیر آن شبکه گسترده ای در بسیاری از کشورها , بویژه در اتحادیه اروپا , انگلیس و کانادا پنهان شده است.
تازه ترین نمونه برای این واقعیت را می توان در گزارش روزنامه بیلد آلمان ( 7 مهر 1402) مبنی بر وجود یک عامل نفوذی رژیم آخوندی بنام « عدنان طباطبائی» رویت نمود.
وی فرزند صادق طباطبائی , از بستگان خمینی ملعون , برادر همسر احمد خمینی و دلال « محبت » و « اسلحه» می باشد که « در 8 ژانویه 1983 به همراه یک کیلو و ششصد و پنجاه گرم تریاک » در فرودگاه شهر دوسلدرف آلمان دستگیر گردید.
صادق طباطبایی که مبتلا به سرطان ریه شده بود، پس از یک سال در 2 اسفند 1393 در دوسلدورف آلمان درگذشت. خامنهای کودک کش نیز در پیام کوتاهی مرگ وی را تسلیت گفت و رژیم جسد او را در کنار قبر خمینی در تهران به خاک سپرد..
اما عدنان طباطبایی کیست؟
بنابرداد های قطره ای وی بظاهر تحلیلگر امور ایران مستقر در آلمان می باشد که بدلیل مجموعه روابطه اش با دوایر حکومتی در تهران به « سیاستمداران و بازرگانان اروپایی در مورد ایران اطلاعات و مشاوره » ارائه میدهد.
همچنین عدنان یکی از بنیانگذاران و مدیران اندیشکده کارپو , با هدف تقویت «گفتوگو» میان ایران می باشد که برای راه اندازی آن « یکبار مبلغ ۹۰۰ هزار یورو » و بار دیگر « ۲۹۰ هزار یورو از وزارت خارجه آلمان » دریافت کردهاست.
نوربرت روتگن , نماینده پارلمان آلمان و مسئول سیاست خارجی در فراکسیون دمکرات مسیحی , طی مصاحبه ای به نقش این عامل نفوذی رژیم اینگونه اعتراض کرده است : « وزارت خارجه آلمان لابی حامی جمهوری اسلامی را تامین مالی میکند». وی با انتشار یک توییت نوشت: « وزارت خارجه فدرال همچنان در حال تامین مالی اندیشکده “کارپو” به ریاست آقای طباطبایی برای یک پروژه دو ساله با مبلغ ۹۰۰هزار یورو است». ( سایت اپوخ تایمز 16 دیماه 1401)
عدنان طباطبایی پیشتر ضمن « ماله کشی » بر سیاست های مخرب موشکی رژیم که تماما اهداف کشور گشایانه و جنگ طلبانه دارند , به دویچه وله آلمان گفته بود : «برنامه موشکی ایران موثرترین سلاح بازدارنده این کشور است»!!و
همچنین روزنامه معتبر آلمانی بیلد به نقش مخرب وی برای گمراه نمودن سیاستمداران این کشور و از جمله به یکی از ایمیل های رد و بدل شده میان وی با یک عضو سپاه پاسدارن و بظاهر از مسئولان سیاست خارجه رژیم ا اشره و می افزاید : « در ۲۴ژانویه ۲۰۱۵، طباطبایی بهرابطش مصطفی زهرانی یک مقام ارشد وزارتخارجهٔ رژیم ایران و عضو سپاه پاسداران نامه نوشت.
کمی قبل از آن، زهرانی کنفرانسی را در تهران تحت عنوان «جهان علیه خشونت و افراطیگری» برگزار کرد. طباطبایی پیشنهاداتی را برای برگزاری آن ارائه کرد.
بهگفتهٔ طباطبایی، این پیشنهادها علامت «وابستگی قلبی» بهزهرانی و «وطن عزیز» او است. طباطبایی گفت، هر موقع زهرانی بهایدههای او یا «هر نوع پشتیبانی دیگری» نیاز داشته باشد، میتواند روی او حساب کند و «با کمال میل در خدمتم» ( سایت سیمای آزادی 9 مهر 1402)
آنچه را که می توان از جملات بالا استنتاج نمود , همان سایه سیاست مخرب مماشات دراین بین می باشد که اکنون به مانند بختکی در تلاش است تا بر وجود واقعیات , بویژه تاثیرات نفوذ عوامل رژیم آخوندی در ارگان های حساس در بسیاری از کشور ها و دولت ها خاک بپاشد.
سخن از شبکه گسترده ای از ماموران و عوامل خامنه ای کودک کش است که به صرف ده ها میلیارد دلار از سرمایه های مردم محروم ایران , تلاش دارند تا با تحریف و وارونه نمایی , اذهان سیساتمداران , احزاب و شخصیت ها و اتاق های فکر را نسبت به حقایق موجود در ایران گمراه نمایند.
ابن شبکه بردو پایه استوار گردیده , نخست لابی گری برای رژیم و دیگری جلوگیری از هرگونه استقبال و یا حمایت از مقاومت ایران و برنامه ده ماده ای خانم رجوی برای ایران فردا.
برای نمونه آرین طباطبایی ( نسبتی با عدنان طباطبایی ندارد) در مصاحبه ای با هفتهنامه حکومتی تجارت فردا (7 مرداد 1396) از جمله می گوید : « افرادی که بهدنبال تغییر رژیم در ایران هستند اگر فکر میکنند سازمان مجاهدین [منافقان] جایگزینی برحق و جدی برای جمهوری اسلامی هستند، در واقع خودشان را مسخره کردهاند. سازمان مجاهدین در حال حاضر در اروپا و واشنگتن در حال لابیگری است تا خود را بهعنوان تنها یک حزب سیاسی دیگر نشان دهد و چهره خود را بهعنوان یک گروه تروریستی در اذهان عمومی پاک کند، در این میان برخی نیز این ادعا را باور کرده و به حمایت از این گروه تروریستی میپردازند». ( همان منبع بالا)
به یقین ماهیت واقعی نمونه هایی مانند عدنان و یا آرین طباطبائی و بسیاری دیگر از نفوذی های رژیم در آمریکا و اروچا , برای دوایر اطلاعاتی در غرب پوشیده نبوده است , اما بدلیل بی عملی , بی توجهی و نیز علائق اقتصادی و ژئوپلتیک , نسبت به افشاء و طرد اینگونه عوامل , عامدانه تعلل کرده و بدین سان بهترین بستر را برای ادامه نفوذ دیکتاتوری کودک کش ولی فقیه در ارگان های حکومتی خود هموار نموده اند.