قیام ایران – راستی از «روحت شاد» چه خبر؟

خاطرمان هست که در قیام دیماه ۹۶ و زمانیکه جامعه دردمند ایران با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» به صحنه آمد و ضمن عبور از کلیت نظام آخوندی با هردو باند، دیکتاتوری را به چالش سرنگونی کشید، خامنه‌ای طلسم شکسته و دستگاه مفلوک اطلاعاتی حکومت، با علم کردن شعار «رضاشاه، روحت شاد» تلاش نمود به تقابل با انقلاب دموکراتیک مردم ایران بپردازد.

بسیاری از تحلیل گران و آشنایان به مسائل ایران در آن دوران به‌درستی براین واقعیت که در پشت این شعار، رژیم آخوندی با هدف منحرف نمودن جنبش و خواسته‌های به‌حق جامعه قرار دارد، هیچ شک و تردیدی به خود راه نداده بودند.
سخن از سناریوی نخ‌نما شده‌ای است که در قدم نخست با رونمایی و بازگشایی از قبر یک حاکم مستبد، چکمه‌پوش و وابسته به اجنبی آغاز و سپس در روند خود به یک کر هماهنگ میان «شیخ و شاه» منتهی گردید.

سرنخ این واقعیت که در پشت چنین شعارهای انحرافی، باندهای اطلاعاتی رژیم قرار دارند را روزنامه حکومتی جمهوری (۵ تیر ۱۳۹۷) این‌گونه به بیرون ساطع نموده بود: «این جماعت آن‌قدر بی‌پروا شده‌اند که عده‌ای را با شعارهای بی‌سابقه رضاشاه روحت شاد و مرگ بر مفت‌خور، روانه مجلس می‌کنند و آن‌ها نیز با مشایعت پلیس آزادانه مانور می‌دهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیمایی‌ها حضور دارند».

در این راستا نیز شاهد بودیم که رسانه‌های معلوم‌الحال و به‌اصطلاح «فارسی‌زبان» و وابسته به سیاست مماشات چگونه در زیر تابوت این جنازه شروع به «سینه‌زنی» نموده و عامدانه تلاش کردند تا در یک کر هماهنگ با دوایر اطلاعات آخوندی، توده‌های به‌جان‌آمده را از خواسته‌های دموکراتیک خود منحرف نمایند.
براین منطق نیز راه‌اندازی پروژه دیگری بنام «بازگشت» به رژیم گذشته به یکی از ستون های اصلی فعالیت‌های رسانه‌ای از سوی این جماعت تبدیل گردیده، بطوریکه اکنون از بام تا شام در تقابل با محبوبیت نیروی پیشتاز مجاهدین و فعالیت‌های انقلابی کانون‌های شورشی، کمتر روزی نیست تا شاهد علم کردن خانواده «دزد، فاسد، غارتگر و سرکوبگر» پهلوی به بهانه‌های گوناگون در این رسانه‌ها نباشیم.

اما گذشته از این واقعیات تلخ ولی آموزنده، دور جدید قیام‌ها در ایران، به‌ویژه با رادیکالیسم بی‌مانندی که اکنون در شهرهای میهن علیه دیکتاتوری ولی‌فقیه ساری و جاری است، در منطق خود میدان بازی برای چنین مانورهایی را از هردو طیف «شیخ و شاه» گرفته است.

نشان به آن نشان که محبوبیت شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» در منطق خود اطلاعات آخوندی و به‌تبع آن این رسانه‌های معلوم‌الحال را نه‌تنها آچمز نموده، بلکه دیگر از «بلبل‌زبانی» طرفین نیز خبری در کار نیست.
براین منطق واقعیات فوق نیز آن‌چنان خود را بر هردو طیف تحمیل نموده که حتی دست به سانسور اخبار و ویدئوهای منتشره در رسانه‌های اجتماعی با این شعار ضد استبدادی می‌زنند.

هراس هردو طیف از رادیکالیسم موجود و روند انقلاب دمکراتیک کاملاً قابل‌فهم است، زیرا در سایه آن دیگر میدان بازی برای «انقلابات رنگی» به‌هیچ‌وجه امکان‌پذیر نخواهد بود.
شعار «توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه»، «می‌کشم، می‌کشم، هرآن که خواهرم کشت» و یا «وای به روزی که مسلح شویم» به یقین مهر تائیدی بر وجود انقلابی بسا سهمگین‌تر از سال ۵۷ درمیهن می‌باشد.
بقول قدیمی‌ترها: «خانه نشینی، بی بی از بی چادری» اوست.
همبستگی ملی