مهرداد هرسینی : ایران در آینه تاریخ- بخش ششم

 

زمینه سازی کودتا  از سوی شاه و شیخ

از جمله نشريات وابسته به کاشانی , اين شيخ مرتجع، “ نبرد ملت“ به گردانندگي “ عبدالله كرباسچيان“ و “آتش“ به مسئوليت مير اشراقي بودند.

“ ديروز تهران در زير قدمهاي مردانه ي افراد ارتش و مسلمانان ضد اجنبي مي لرزيد. حسين فاطمي خائن كه از خطر گلوله ي برادران نجات پيدا كرده بود، قطعه قطعه شد. نخست وزير انقلابي و قانوني براي ملت سخنراني نمود. كليه ي مراكز دولتي به تصرف مسلمانان و قشون اسلامي درآمد و جاسوسان و وطن فروشان و عمال حكومت خائن مصدق از ترس انتقام ملت به لانه هاي كثيف خود فرار كردند“

نبرد ملت  29 مرداد 1332 

“ جناح راست جبهه ملي ايران “ كاشاني، بقايي، حائري زاده و مكي“ حافظ منافع روحانيون، مالكين و سرمايه دار ها بود و فعالانه عليه دمكراتها اقدام ميكرد و سعي ميكرد تا مسئله را بنفع آمريكا حل و فصل نمايد“

تاريخ نوين ايران- اوليا نفسكي

2- توطئه ي كودتاي برادران رشيديان و سرلشگر زاهدي

روز 19 مهر 1331 روزنامه كيهان نوشت: “ امروز سرلشگر حجازي و برادران رشيديان توسط ماموران فرمانداري نظامي بازداشت شدند و به زتدان  شهرباني انتقال يافتند و خانه هاي آنان مورد بازرسي و مقاديري اوراق و روزنامه هاي مشكوك كشف شد كه ارتباط آنها را با بعضي مقامات خارجي تائيد ميكند.“

در رابطه با نقش آتی برای زاهدی این مهره سرسپرده استعمار و در بار باید تاکید نمود که روابط انگلیس با دربارشاه ، نظامیان و آخوند های مرتجع کمک بزرگی برای زمینه سازی اقادامات بعدی علیه دولت ملی دکتر مصدق بود.از سوی دیگر نیز باید به مجموعه مناسبات و روابط زاهدی با آمریکا اشاره نمود که تکمیل ننده این پازل طی سال های آینده برای اجرای کودتا شده بود.

به گفته کارشناسان : «سازمان‌های جاسوسی آمریکا و بریتانیا، شاه جوان را یک «ساقه نازک» توصیف می‌کردند که به گونه‌ای «آزارنده» به تعهد و تضمین حمایت آنان نیاز داشت. اما حمایت همین «ساقه نازک» برای انجام کودتا اهمیت حیاتی داشت؛ زیرا ارتش ایران بدون رضایت شاه توان موفقیت نداشت. کرمیت روزولت در نامه‌ای ناامیدانه به واشینگتن نوشت که بدون رضایت شاه کودتا فایده‌ای نخواهد داشت و خواستار «فشار حد نهایی» شد؛ زیرا در صورت سرنگون مصدق، نخست‌وزیر بعدی بدون پشتیبانی شاه توان اداره کشور و حل بحران نفت با بریتانیا را

نداشت» ( بی بی سی 1 مرداد 1396)

زنده یاد دكتر حسين فاطمي بعنوان سخنگوي دولت نیز در تائید این واقعیت ها توضيح داد:

“ چون گزارشاتي از عمليات سرلشگر بازنشسته عبدالحسين حجازي و برادران رشيديان رسيده بود كه همراه آقاي سرلشگر زاهدي و بعضي افراد ديگر كه داراي مصونيت پارلماني هستند، بنفع يك سفارت اجنبي مشغول توطئه و تحريك مي باشند، نامبردگان كه مصونيت پارلماني نداشتند، صبح امروز از طرف فرماندار نظامي بازداشت و به زندان شهرباني تحويل گرديدند.“

همچنين تا قبل از وقوع كودتاي 28 مرداد چند حادثه ي ديگر نيز روي داد كه از آن جمله قتل “ سرتيپ افشار طوس“ رئيس شهرباني كل كشور و از ياران مصدق بدست شاهپور عليرضا، برادر شاه و با مشاركت سرلشگر زاهدي و دكتر بقايي ، ميباشد. ماجراي اين قتل از اين قرار بود كه در اول ارديبهشت 1332 افشار طوس، رئيس شهرباني مفقود ميگردد و پس از يك هفته فرماندار نظامي طي اطلاعيه يي اعلام كرد كه “ عده يي افشار طوس را در منزل حسين خطيب غافلگير نموده و ضمن طناب پيچ كردن، وي را به خارج از شهر برده و سپس در غار تلو پس از شكنجه به قتل رسانده اند“. ادامه ي تحقيقات نشان داد كه شاهپور عليرضا با تشكيل “ ستاد ترور“ تصميم داشت تا مصدق و يارانش را يكي پس از ديگري ربوده و آنها را بقتل برساند. با بر ملا شدن ترور سرتيپ افشار طوس، اين ستاد كشف و آدم ربايي  نقشه ي قتل هاي بعدي  خنثي گرديد.

 

در 12 مرداد در تهران و ديگر شهرهاي كشور به دعوت دكتر مصدق رفراندوم بزرگي انجام گرفت كه طي آن

مردم به انحلال مجلس راي دادند. اين همه پرسي در مقابل توطئه هاي ارتجاع بسركردگي كاشاني و دربار صورت گرفت. “ كاشاني كه بهمراه زاهدي، بقايي، حائري زاده، ميراشرافي و جمال امامي مجلس را پايگاه توطئه و جار و جنجال كرده بودند، با اين رفراندوم و دوهفته قبل از كودتا ، آن را از دست داده و به راي مردم مجلس علنا تعطيل گرديد.

ادامه دارد