مهرداد هرسینی : به بهانه قتل ناجوانمردانه نیکا , دخت ایران

برملا شدن پرونده تعرض جنسی و سپس قتل ناجوانمردانه نیکا شاکرمی, دختر شجاع قیامی  که خشم,  انزجار و تنفربی سابقه ای در جامعه علیه دیکتاتوری آدم کش ولی فقیه پدیدار نمود , به یقین نه اولین نوع و نه آخرین مورد از قتل و تجاوز سیستماتیک در زندان ها علیه دختران و زنان میهن مان می باشد.

سخن از یک دیکتاتوری خون ریز و سرکوبگر مذهبی است که به مانند تمامی نظام های دیکتاتوری , بر پایه ایجاد رعب ,  وحشت و هراس آفرینی  , انهم از طریق سرکوب عریان بنا گردیده است.

  • دراین راستا زمانیکه به تاریخ معاصر جهان می نگریم  , برای نمونه  در دوران فاشیسم هیتلری در آلمان نازی نیروهای اس اس ,  موسولینی در ایتالیا با سیاه جامگان , فرانکو در اسپانیا با فاشست ها  و بسیاری از دیگر دیکتاتورها , بوضوح دو واقعیت  در رابطه با این سیاست راهبردی فوق  مشاهده می گردد
  • نخست وجود یک ایدئولوژی تمامیت خواه , رفرم ناپذیر و خون ریز و دیگری وجود  سرکوب عریان با تمامی ابزارهای ممکن.

این وضعیت نیز در رابطه با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن ما صادق می باشد.
 سخن از نظامی توتالیتر , خشن , آدم کش , فاسد , دزد  و انعصاف ناپذیر  است  که اوجب و واجبات برای  آن  حفظ نظام به هر قیمت با  همان ژن خشونت و سرکوب عریان  است.

براین اساس چنین تفکری بویژه از نوع ارتجاعی و قرون وسطایی آن , دیکتاتور هیچ ابائی از قتل شهروندان , زدن تیرخلاص در معابر و خیابانها بر سر و صورت متعرضین , کودک کشی و بکارگیری غیر انسانی ترین شیوه ها  مانند تعرض جنسی به زندانیان بیدفاع بخود راه نمی دهد.

بسیاری از کارشناسان 5 فاکتور اساسی را در این رابطه تعریف کرده اند که اساس و پایه برای تولید ترس در جامعه  بوده , بطوریکه در منطق خود  به اعمال خشونت و سرکوب عریان از سوی دیکتاتوری راه می برند.

نخست ایجاد ترس در جامعه از طریق تبلیغ «فحشا و ابتذال و شیوع هرزگی», دوم ایجاد ترس ازطریق خلفی بنام   تجزیهٔ کشور, سوم ایجاد ترس از دشمن فرضی و بیگانه و چهارم ایجاد ترس با  تبلیغات برای بروز  هرج و مرج در نبود و یا سرنگونی دیکتاتور.

 

دراین راستا نیز دوایر رسانه ای و متولیان رژیم آخوندی هر گونه خواسته ای  برای تغییر, نفی استبداد , حقوق بشر و حریت و کرامت  انسانی را  آشوبگر معرفی می‌کند. بدین سان دیکتاتوری ولی فقیه  تنها با برچسب آشوبگری است که  امکان سلب حقوق پایه ای معترضان را داشته و  دهان جامعه را با انواع و اقسام برچسب ها می بندد

دیدگاه خامنه ای کودک کش در رابطه با معترضین  بسیار شفاف و بکرات رسانه ای شده است.

برای نمونه وی در تاریخ 1 آبان  90 ,  (هفته نامه 9 دی)  از جمله تاکید میکند : “بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید مسئولیت حرفش را بپذیرد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ معترض هم مسئول است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند».

این همان جوهر و مضمون فرمان « آتش به اختیار» به شریر ترین , هارترین و قصی القب ترین نیروهای رژیم می باشد که در روز روشن و در معابر و خیابان های میهن مان دست به هر جنایتی علیه مردم و دردمندان و در نمونه اخیر علیه دخترانی مانند نیکا می زنند.

ابزار دیکتاتوری نیز همان « سیاه جامگان » هستند که با زدن ماسک و  گذاشتن انبوهی « ریش و پشم» چهره کریه  و ضد انسانی خود را می پوشانند.

همان بوزینگانی که « جا نماز آب کشیده » , اما در قتل و بی رحمی از قوم مغول نیز بی رحم تر از قوم مغول می باشند.

افرادی همچون : « مرتضی جلیل, آرش کهلر, بهروز صادقی و صادق منجزی»  از یگان امنیتی سپاه مردم کش پاسداران که بنا بر داده های منتشره در قتل و تجاوز این دختر نوجوان  مشارکت و نقش فعال ایفا کرده اند.