موش سلطنت فیل زائید

مهرداد هرسینی

پس از ماه ها هوچی گری و قایم باشک بازی , سرانجام رضا پهلوی , فرزند شاه مخلوع چهره از نقاب گشود وطی یک دوره گردی دیگر , این بار به اسرائیل سفر کرد.

تحقیر و استقابل از وی در « آبدار خانه » از سوی مقامات این کشور که در تصاویر و ویدئو های منتشره بازتاب یافته , نشان از این واقعیت دارد که طرف مقابل اصلا موضوع را « جدی» نگرفته است.

سفیر پیشین این کشور در فرانسه در رابطه با وزن سیاسی و دیپلماتیک  این سفر از جمله می گوید : « او نیرویی نیست که بتوان روی او حساب کرد. او ربطی به ایران کنونی ندارد و نماینده یک گذشته دور است ».

همچنین پنهانکاری های عامدانه فرزند شاه مخلوع  برای سفر و عدم اطلاع رسانه ای به جامعه ای که وی مدعی « نمایندگی» آنان را دارد , نشان از هراس از بازتاب و بی بتگی بقایای سلطنت در جامعه ایران آخوند زده را دارند.  

اینکه وی ادعای « نمایندگی مردم ایران » را دارد , حکایت همان « خانه نشینی بی بی از بی چادری » است , زیرا اگر اساس و مبنای دمکراسی و مقبولیت برای هر فرد و یا جریان سیاسی و اجتماعی , مقاومت و یا  آراء مردم باشد , آنوقت مشخص نیست که پسر فرح دیبا بر سیاق کدام معیار و یا نظر سنجی , خود را به نمایندگی از مردم دردمند ایران « غالب » کرده است؟

دراین راستا کافی است تا سری به کف خیابان ها زده و شعار های مردمی مبنی بر « مرگ بر ستمگر , چه شاه باشه , چه رهبر » و یا « نه سلطنت , نه رهبری , دمکراسی , برابری » را آویزه گوش نمائیم و بدین سان به عمق پوچ بودن دعاوی این « شازده» خود خوانده برسیم.

گذشته از این واقعیت طنز نیز باید به نقش مخرب وی, بویژه در فردای  این سفر , علیه جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران اشاره نمود , تا بدین سان پازل این حقیقت که  رضا پهلوی  دست در دست دیکتاتوری خامنه ای و اتاق های فکر وی , مسئولیتی بجز تخریب جنبش و ایجاد سد در مقابل نیروی پیشتاز مجاهدین و مقاومت ایران برای سرنگونی را ندارد , روشن تر گردد.

خاطرمان هست که خامنه ای کودک کش و اتاق های فکر وی بکرات تلاش کرده اند تا جنبش انقلابی در درون کشور را به بیگانگان و بویژه به « اسرائیل و آمریکا » وابسته نمایند.

بدین سان با انجام این سفر که اساسا ربطی به مردم اسرائیل و یا همبستگی با جامعه یهودیان نداشته , بلکه بیشتر در چارچوب « فیل هوا » کردن برای رسانه های استعماری و 28 مردادی انجام گرفته, باید به واکنش های رژیم آخوندی و خوشحالی بی حد و وصف رسانه ها و یا کارگزاران و متولیان  دیکتاتوری ولی فقیه اشاره  نمائیم.

فرزند شاه سرنگون شده به یقین با انجام این سفر یکبار دیگر  بزرگترین خیانت را به جنبش و بیشترین ضربه را به جامعه دردمند ایران برای رسیدن به حق حاکمیت مردمی , حقوق بشر ,  عدم وابستگی و استقلال مبارزاتی زده است.